اتاق گفتگو
بدترین مصاحبه شغلی که تا به حال داشتهاید، مربوط به کدام شرکت بوده است؟ چرا؟
عوامل زیادی میتونه باعث بد و ناخوشایند شدن یه جلسه مصاحبه بشه. شما چه تجربهای در این باره دارید؟ این تجربه مربوط به چه شرکتی بوده و چرا باعث شده تا شما اون مصاحبه رو بدترین تجربه خودتون از جلسات مصاحبه بدونید؟
بدترین مصاحبه شغلی من برای زمان های بوده که اولین نفر مصاحبه استخدامی بودم و بعد من نفرات دیگه ای هم برای مصاحبه دعوت شدن، فرد مصاحبه کننده پریشونه و نمیدونه چه سوالاتی بپرسه و چون فکر میکنه افراد دیگه ایم برای مصاحبه هستن وسواس مصاحبه انجام میدن میگن رشته برق کار فروش مواد غذایی انجام بده مگه میشه بدون اینکه به سابقه کارم که شش سال در فروش بوده توجه کنن تشکر میکنن که برای مصاحبه رفتم. برای من بی شخصیتی و بی تلکیفی اون شرکت رو نشون میده مثل شرکت شکلات مرداس، شرکت روغن موتور ترن و شرکت من.
بدترین مصاحبه من مربوط به یک چاپخونه پارچه بود که کارفرما فوق العاده بی ادب و طلبکار بود، و هرچیزی که از طرف من بیان میشد کاملا میکوبید و مخالفت میکرد باهاش
بدترین مصاحبه من مربوط به شرکت آریا طب فیروز بود که انگار داشتن برده استخدام میکردن. اصلا رنگ و بویی از شرکت نداشت. از نوع برخورد و نگاهشون به کارمند اصلا خوشم نیومد. قبول شدم اما نرفتم
بدترین مصاحبم مربوط به فروشگاهی بود که بعنوان عکاس تجاری میخواستم توش استخدام بشم. همزمان با من یه خانم دیگه هم اومده بودن که از نظر ویژگی های ظاهری با من خیلی فرق داشتن. صاحب فروشگاه با هردوی ما همزمان صحبت کرد ولی تقریبا هیچ توجهی به من نکرد! نهایتا به اون خانوم گفت که برو دوربینتو بیار که ببینم ولی به من گفت برو پیجمونو ببین اگه دوست داشتی زنگ بزن. درحالی که هیچ فرقی از نظر تجربه کاری و حرفه ای بودن و حتی فن بیان بین من و اون خانم نبود!
بدترین مصاحبه مربوط به شرکت کوچیک اینترنتی بود که به من و کارجویای دیگه گفته بودن راس ساعت فلان اونجا باشیم ولی وقتی رسیدم 1 ساعت تو نوبت بودم (زمانبندی ضغیف) هر مصاحبه 30 دقیقه طول میکشید جنسیت مصاحبه کننده یه حانم بود که به نظر خیلی بی تجربه و کم سوادو با روابط عمومی پایین بود لااقل تو این کار پس تصمیم گرفتم اول ازهمه به معطل شدنم اعتراض کنم بعدبرای فرار از اون فضا گفتم جای دیگه مصاحبه دارم باید زودتر برم .واقعا وقت تلف کنی بیش نبود.
بدترین مصاحبه که داشتم یه شرکت به اسم پایا پلیمر و یه شرکت مواد غذایی به اسم پیک اصلا خودشون نمیدونستت چی میخون از همه بدتر این که به جایی این.که از مسائل کاری بپرسن همش میپرسیدم توی این شش ماه چرا کار پیدا نکردی و بیکاری بودی پس چی کار میکردی.
بدترین مصاحبه من برمیگرده به مصاحبه مرکز تماس اسنپ تریپ که خانم انقدر با من بحث کرد که مثلا ایشون مشتری هستن و من کارمند شرکت،که پیش خودم گفتم این شرکت از اول فرم شکایتی داره.بعد از تقریبا یک ماه جای دیگه استخدام شدم و خدا رو شکر راضی هستم اما عمر داشته باشم کَل کَل مسئول واحد مرکز تماسشون رو فراموش نمیکنم
بدترين تجربه شركت سان داشتم مصاحبه اول با مدير فني مصاحبه كردم و مشكلي نبود مرحله دوم با منابع انساني كه ازم پرسيدن كلاس رقص رفتي؟يا با دوست پسرت بيرون ميري ؟و سوالات مسخره تر
بدترین مصاحبه من برای یک شرکتی در کمرد بود به نام ساتراپ جهان، وقتی رفتم برای مصاحبه من شاغل بودم و به علت تغییر محل سکونت تمایلم به تغییر شغل بود، وقتی شرایطمو گفتن باهم سر حقوق و مزایا به توافق رسیدیم چون میدونستن که من کار دارم و اگر استعفا میدم به این دلیل هست که شرایط بنده رو پذیرفتن، الان بعد از یک ماه و نیم از اون شرکت خارج شدم به خاطر دروغ هایی که به من گفتن، حتی من قرارداد مشخص نداشتم! هروقت از حقوقم سوال کردم گفتن هفته آینده تنظیم میکنیم قراردادتونو، الان بعد ۴۵ روز هم کار قبلیمو از دست دادم هم از اینجا اومدم بیرون، مقصودم این هست که حتی به مصاحبه هایی که با خوبی هم میگذره نمیشه اعتماد کرد و کارفرما فقط به فکر منافع خودش هست.
بدترین مصاحبه ای که من رفتم تو یه شرکت خیلی بزرگ بود کسی رو میخواستن که تمام کارهارو انجام بده و حقوق حداقل وزارت کار رو بگیره. اونجا از من پرسیدن اگه با مدیران شرکت برخوردی صورت بگیره چطوری جواب میدی؟! گفتم ینی چی؟! گفت مثلا اگه مشکل کسی رو تو 5 دقیقه حل کنی بهت بگه تو هیچی نمی فهمی و لیاقت کار کردن تو این شرکت رو نداری چی میگی؟! دقیقا همین جمله رو گفتن !!! و تاکید هم داشتن حتما این موارد تو شرکت ما پیش میاد
با سلام به همه دوستان .منم از نسل سوخته دهه 60هستم ده جارفتم برای کار نشد که نشد واقعا افسردگی گرفتم .واقعا دیگه بریدممممممممممممممممممم.خدایا خودت به دادم برس جز توکسیو ندارم
بدترین مصاحبه من با شرکت معروف افق کوروش بوده تو سمت کارمند دفتری، وقتی برای این شرکت رزومه ارسال کردم دقت کردم که مدرک تحصیلی خاصی مد نظرشون نباشه و نبود بنده کارشناس ارشد تاریخ ایران دانشگاه الزهرا هستم ولی پنج سال کارمند اداری مخابرات بودم و به خاطر ادامه تحصیل از مخابرات استعفا دادم، شرکت کوروش با رزومه من موافقت کرد و منو به مصاحبه دعوت کردند، با یک آقایی که معاون مدیر عامل بودند صحبت کردم و ایشون طوری منو به خاطر مدرک تحصیلیم مورد تمسخر و تحقیر قرار دادند که من تا چند روز حالم بد بود، سوالهایی از من پرسیدند در مورد اینکه ریاضیاتت چطوره گفتم در حد متوسط گفتند ده درصد دو میلیونو پانصد چقدر میشه من با اینکه جوابشونو دادم گفتم عذر میخوام این چه ربطی داره گفتند ربط داره طوری با من رفتار کردند که چون من تاریخ خوندم بهره هوشیم حتما پایین بوده و منظورشون این بود که حتما باید حسابداری یا مدیریت میخوندم!! در حالیکه در درخواست همکاریشون کاملا ذکر شده بود رشته تحصیلی فرقی ندارد!! مهم براشون مسؤلیت پذیری و سابقه کار و بایگانی امور اداری بوده که رزومه من این موارد رو شامل میشده! اما ایشون به من گفتند تاریخ خونده که چی مثلا؟! تاریخ اصلا به چه دردی میخوره!؟خلاصه اینکه با حرفهاشون کلی منو تحقیر کردند، فکر نمیکنم توانایی های آدمها خیلی در سمتهای دفتری و کارمند اداری به رشته تحصیلیشون مرتبط باشه اونم با این همه دانشگاه آزادی که بدون کنکور ثبت نام میکنند.در حالیکه من هم معدلم بالاست هم مدارک کامپیوتر و هم حسابداری مقدماتی از سازمان فنی و حرفه ای دارم و از همه مهمتر پنج سال سابقه کار با بیمه تامین اجتماعی در مخابرات. بعضی آدمها طوری رفتار میکنند مثل اینکه از اول از شکم مادرشون همه چی بلد به دنیا اومدن!!
بدترین مصاحبه شغلی من مربوط به شرکت های وب هست که البته پذیرفته شدم ،ولی ای کاش رد میشدم،به عنوان کارآموز وارد های وب شدم که بعد از پایان دوره استخدام بشم ،ولی با اینکه هیچ مشکلی توی کارم نبود و مسئول مستقیم بنده هم رضایت کامل داشتن ،ولی در اخر گفتن جای خالی نداریم،و بعد از چند ماه بیگاری برای این شرکت مجدد به جمع بیکاران عزیز پیوستم ،
با تشکر از شرکت متقلب و بی تعهد های وب
بدترین مصاحبه من مربوط میشد به یه شکرت که اگه اشتباه نکنم با بانک مرکزی فعالیت می کنه و یه دونه دفتر دارن توی بلوار میرداماد ، دو نفر جوان تقریبا 40 تا 35 سال با من مصاحبه کردن و کلی هی از من سوال پرسیدن که این چی میشه و اون چی میشه و اصلا معلوم نبود دنبال چی هستن ، بعد برگشتن به من گفتن که شما توی رزومه نوشتنت کلی غُلو کردی در صورتی که حتی اگه دکترا هم اونجا بود با این همه سوال اینها گیج گیج می شد و اصلا نمیتونست بفهمه که اینها چی می خوان و اصلا با کی کار دارن ، منم هیچی نگفتم و اومدم ولی کلا خیلی مصاحبه بدی بود ، قشنگ مشخص بود که دنبال نیرو گرفتن نیستن و فقط میخوان فرد مصاحبه شونده را بکوبن ، آدم عقده ای اگر دیدین توی مصاحبه های کاری لطفا همونجا کیف و همه چیزتون را جمع کنید و برین و الکی صبر نکنید چون صبر کردن فایده نداره و قید اون کار را هم بزنید
بدترین مصاحبه ی من مربوط به شرکت ‘کار و اندیشه’ میشه که زنگ زدن به من و پس از پر کردن فرم اول که اطلاعات شخصی و چندین صفحه بود منتظر شدم تا از من مصاحبه حضوری به عمل بیاد که بعد از تحویل به منشی با فرم های مختلف مثل تست هوش که هر کدوم زمان تحویل دادن رو منشی پایینش ثبت میکرد. بعد از اون برگه ترجمه فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی متن هایی که داده بودند و باز تایم تحویل رو مینوشت. بعد از اون فرم سوالات تخصصی که چند ده سوال بود.. و پایین برگه منشی زمان تحویل برگه رو یادداشت میکرد و در نهایت با پر کردن بیش از ده فرم!؟ منشی گفت کسی که قراره مصاحبه کنه مدیر عامل هستش و خارج از کشور و دو هفته دیگه میاد!!! و این منشی همچنان به هزاران نفر زنگ میزد و کلی ادم هم میومدند پر میکردند و میرفتند.
در اون شرکت رو باید گل گرفت که گزینشش رو از فرم انجام میده و در نهایت هم به بچه معاون کار رو میدن. پس چرا وقت ما رو میگیرند؟!!
بعد رزومه ای که برای شرکت دارویی پرسیس ژن فرستادم تماس گرفتن و یه قرار مصاحبه گذاشتن. آدرس رو از سایتشون برداشتم اماخیلی کلی بود وقتی به محدوده مورد نظر رسیدم بعد کلی پرس و جو پیدا کردمش. در سطحی خیلی پایین تر از سطح جاده و شرکتهای دیگه بود و تابلوی خاصی نداشت و باید از نرم افزار برای مکان یابی شرکت استفاده کرد تا بشه پیداش کرد. بعد ورود با بخش فنی مصاحبه کردم و بچه هایی خوب و معقولی بودن البته مضظرب. اوکی شد و قرار شد به قول خودشون چند مرحله مصاحبه دیگه رو بگذرونم. بعد یه مدت چهارشنبه بعدازظهر منابع انسانیشون تماس گرفت و گفت عکس و کپی شناسنامه و دفترچه بیمه و مدرک تحصیلی و سفته بانکی سفید و یه شماره حساب بانک پاسارگاد برای شنبه صبح بیارم و قطع کرد. منکه منتظر جلسه دوم و سوم و مصاحبه منابع انسانی بودم جا خوردم و بی خبر از حقوق و روز کاری و شرایط دیگه بودم. نیم ساعت بعد تماس گرفتم تا بپرسم مصاحبه دوم و منابع انسانی و اینا چی شد که کسی جواب نداد. از طرفی چون سفته سفید ازم خواسته بود کمی به فکر رفتم و با یکی از آشناها که کارشناس منابع انسانی بود مشورت کردم که گفت اول برم و حضوری شرایط رو بپرسم و بعد مدارک ببرم. جمعه تماس گرفتم خبری نشد. شنبه تماس گرفتم که کلا بوق اشکال میزد تا اینکه بعد از ظهر تماس برقرار شد و یکی دیگه از کارشناسای منابع انسانی جواب داد و وقتی شرایط رو بهش گفتم بهم گفت فرداش ساعت 3 اونجا باشم برای صحبت. فردا که رفتم شرایط رو بپرسم بهم گفتن که روزکاری شنبه تا چهارشنبست اما 5 شنبه و جمعه هم باید برم و باید سفته سفید امضا در وجه شرکت و بدون درج هیچ یادداشتی اعم از اینکه این سفته برای حسن انجام وظیفس بدم. و وقتی پرسیدم که شماره سفته در قرارداد ثبت میشه یا رسید میدین گفتن هیچ کدوم یعنی نه در قرار داد ثبت میشه و نه رسید میدن. بهم گفتن که اینجا اگه مشکلی پیش بیاد سفته رو به اجرا میزاریم و باید یه تعهد محضری پنج ساله عدم خروج و ادامه تحصیل هم بدم و اینکه بعد خروج از شرکت تا دوسال حق استخدام در شرکتهای دارویی رو نداشته باشم و سفته هم شیش ماه بعد عودت داده میشه. و اینکه اینجا در صورت کوچکترین مشکلی اخراج میکینم و .. و تمام این مطالب رو با حالت تهدید میگفت. و نهایتا بهم گفت که تا فردا ساعت هفت و نیم مدارک رو ببرم وگرنه با نفر بعدی تماس میگیرن. وقتی گفتم که برای بازکردن حساب و خرید سفته از بانک و اینکه خود بانک هفت و نیم باز میکنه و این افتتاح حساب و خرید سفته از بانک ملی خودش یه یکساعت زمان میبره ، گفت تا هشت اگه اومدی اومدی وگرنه با نفر بعدی تماس میگیریم. دیگه از شرکت اومدم بیرون و همینکه میومدم بیرون افرادی رو اونجا کار میکرن رو میدیدم همه مضظرب و پرالتهاب بودن و یه جو بدی رو احساس کردم کسی با کسی سلام علیک نمیکرد و از کنارهم عین مردم خیابون رد میشدن و همه مضظرب بودن. در مصاحبه اولم هم این حالت رو احساس کرده بودم بین افراد شرکت. بعد با چندنفر از دوستان که مشورت کردم همه براشون شرایط عجیب بود و به خصوص اینکه تهدید به اجرای سفته کرده بودن و هیچ مدرکی هم دال بر دادن سفته به عنوان ضمانت کار نمیدادن منو خیلی نگران کرد. نهایتا با توجه به مجموعه عوامل و نحوه بیان و تهدید منابع انسانی و نحوه مهلت دادن برای دادن دادن مدارک، قید شرکت رو زدم.
بدترین مصاحبه من زمانی اتفاق افتاد که من برای دو فرصت شغلی رزومه داده بودم و در پایان مصاحبه ، تازه فهمیدم که حرف های من هیچ ربطی به موضوع نداشته و من در مورد آن یکی فرصت شغلی دعوت شده بودم و خیلی مفت رد شدم.
بدترین مصاحبه من با شرکت “سانا گستر سبز ” بود که بعد از یک بار مصاحبه حضوری و بعد انجام یک تسک که دو روز ازم وقت گرفت، هیچ خبری ازشون نشد.
سعی می کنم با زبان ساده و غیر رسمی توضیح بدم
حقیقتش بیشتر شرکت های داخل ایران مشکل بسیار بزرگی به اسم مدیریت منابع انسانی دارند چون دیدگاه مدیران عامل و اعضای هیت مدیره در ایران کاملا برعکس و غلطه
برای مثال شرکت دیدار که در کار توسعه و تولید نرم افزار ارتباط با مشتریان کار میکنه شرکت بی نظمیه.
این شرکت به هیچ کدام از نکات مهم مربوط به مصاحبه توجه نمیکنه و سوالات تکراری و احمقانه میپرسن و با دو دقیقه
زمان تشخیص میده که شما خوبید یا نه!!!
من مشاور منابع انسانی بودم و خوب میدونم یه مدیر منابع انسانی کاربلد کیه. این که من با دکترای مدیریت کسب و کار از کانادا و ۱۲ سال سابقه کار و مدیریت های مختلف مورد پسند واقع نشدم مهم نیست اون هم برای کاری که مثل آب خوردن هست برای من.
مهم اینه مصاحبه کننده دم در اتاق گوشه میز بهت جا میده و در اتاق سه نفر کارمند بی ربط در حال کار هم وجود دارند ، نور اتاق بسیار شبیه اتاق شکنجه، زمان شناسی بسیار بد ۴۵ دقیقه انتظار ، شروع سوالات با جواب هایی که داخل رزومه هست و پرسیدنش مسخره است، توضیح خواستن در مورد اینکه برای شرکت و پیشبرد اهدافش (که اصلا نمیدونم هدف داره یا نه) چه برنامه ای دارم!؟ :))) از همه مهمتر اینکه شرکت و شرکت های دیگر در ایران اکثرا استراتژی مشخصی ندارند
مدیر منابع انسانی در اکثر شرکت های ایرانی افرادی کم تجربه و ترسو هستند و سفارشی و احساسی عمل می کنند. هرگز در المان و کانادا و امریکا به همچین مواردی بر نخوردم. خوشحالم که دیگه ایران هم بر نمیگردم XD
سپاسگزارم
بدترین مصاحبه کاری مربوط به شرکت بسپار شیمی سپیدان بود. بعد از ۴ جلسه مصاحبه گفتند حقوق درخواستی زیاد است در صورتی که من در اولین جلسه حقوق درخواستی را مطرح کرده بودم. معمولا گرفتن مرخصی از کارفرمای فعلی برای انجام مصاحبه بسیار سخت است ولی این شرکت کوچکترین احترامی برای وقت من قائل نبود. این شرکت ساختار ندارد و در حال تشکیل ساختار سازمانی است.