چگونه میتوان بر ترسهایمان غلبه کنیم و به موفقیت برسیم؟
تیم فریس کارآفرین، نویسنده و پادکستر در این مقاله از تصمیمات مهمی گفته که راه افراد موفق را از بقیه متمایز میکند. بر اساس گفتههای تیم، این راهکار، بهترین راه غلبه بر ترس و رسیدن به موفقیت است.
اما تیم فریس از ابتدا این تیم فریس موفق نبوده است. فریس هدفهای بزرگی داشت. همچنین رویاهای بزرگی. او هم در ابتدا میترسید.
موفقیت، مخصوصا وقتی که شما در تلاش برای رسیدن به یک هدف بزرگ هستید، آسان به دست نمیآید. اگر بخواهید موفق باشید نیاز به دانستن چیزهایی دارید، اینکه چه چیزهایی بپرسید، چه حرفی بزنید، چه چیزی را تجربه کنید و چه جاهایی ریسک کنید، علاوه بر اینها چه کارهای دلهرهآوری لازم است انجام بدهید.
ما انسانها، اغلب ترجیح میدهیم در مورد ترسهایمان حتی فکر هم نکنیم، برای همین است که غالبا در انجام کارهایی که ما را میترسانند، شکست میخوریم و این دلیلیست برای نرسیدن به آرزوهای بزرگمان.
با این اوصاف چگونه میتوان بر اضطراب، ترس و نگرانیهایمان غلبه کنیم و به موفقیت برسیم؟ فریس معتقد است در ابتدا باید عمیقا در مورد چیزهایی که ما را میترسانند، فکر کنیم.
اما چگونه؟ بیایید با هم «سازوکار ترس» تیم را بررسی کنیم:
در مورد ترستان بنویسید.
قلم و کاغذ بردارید و چیزی را که شما را نگران و مضطرب میکند را بنویسید. به ترستان اجازهی ناشناختهماندن ندهید.
بعد از آن برای هر ترس، سه زیر شاخه با دستهبندی زیر در نظر بگیرید.
- دستهبندی ۱: شرح
در حدود ۱۰ یا ۲۰ مورد از بدترین نتایجی که ممکن است در اثر انجام دادن کاری که مضطربتان کرده، به دست بیاید، بنویسید. خانهی آخرش را در نظر بگیرید.
به عنوان مثال اگر قصد شروع کسب و کارتان را دارید، ۱۰ -۲۰ مورد از بدترین اتفاقات ممکنی که نتیجهی آن کسبوکار خواهد بود را بنویسید. چیزهایی مثل بر باد رفتن سرمایه، از دست دادن شغل، آبروریزی جلوی دوست و خانواده. هر چیزی که باعث میشود شک کنید، بترسید، همه را بنویسید.
- دستهبندی ۲: راه جلوگیری
سپس تعیین کنید برای اینکه هر کدام از آن اتفاقهای بد نیافتند، چه کاری میتوانید بکنید. اگر ترس شروع یک کسبوکار جدید را دارید و دلیلش این است که فکر میکنید تجربه کافی ندارید، با آدم با تجربهای شریک شوید. اگر میترسید که پولی برای گذران زندگی نداشتهباشید، کاری را شروع کنید که به شما این امکان را میدهد که شغل دیگری هم داشتهباشید و منبع درآمدتان از آن باشد.
- دستهبندی ۳: جبران
اگر کنترل و جلوگیری از برخی از بدترین نتایج حاصل از عهدهی شما خارج است مشخص کنید چه کاری میتوانید انجام بدهید:
شاید لازم باشد در برنامهی کاریتان «نقاط بی خیال شدن» در نظر بگیرید و در مواردی برخی کارها را انجام ندهید. شاید راه سومی در نظر بگیرید تا اگر برخی چیزها اتفاق افتاد/نیافتاد، به سراغ آن بروید. شاید صلاح ببینید برنامههای بازاریابی مدون در برنامهی کاریتان قرار بدهید.
برای تصمیمی که میگیرید، وقت بگذارید و قبل از آن تعیین کنید اگر بعضی کارها به درستی انجام نشود، چه کاری باید انجام بدهید. این تمرین به شما اطمینان میدهد که بدانید که اگر بدترین اتفاقها هم بیافتد، برای مقابله با آن آماده هستید.
مزایای دست یابی به موفقیت (یا حتی تلاش برای رسیدن به آن) در زمینهای که ترس دارید را بنویسید.
اگر موفق شوید چه چیزهایی در انتظارتان است؟ اگر در کسب وکار جدیدتان موفق شوید، زندگیتان دستخوش چه تغییراتی خواهد شد؟
و اگر به سادگی شروع به تلاشکردن کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر مشغول به کار شوید زندگیتان چه تغییری خواهد کرد؟ اگر کتابی بنویسید چه میشود؟ اگر سعی کنید مهارت جدیدی را یاد بگیرید چه میشود؟
فهرستی از تلاشهای کوچک امیدوارکننده تهیه کنید. حتی اگر به هدفتان نرسید، با این وجود شما با آدمهای جدیدی آشنا خواهید شد. خودتان را محک خواهید زد. فرصت مواجه با ایدههای جدید، دیدگاههای جدید و فرصتهای جدید را خواهید داشت.
در نهایت شما یاد خواهید گرفت! نه تنها در مورد چیزی که برایش تلاش میکنید، بلکه در مورد خودتان. و تمام اینها دلایلی قانعکنندهای هستند که با ترستان روبرو شوید و فرصت تجربههای جدید را از خودتان نگیرید.
تاوان دست روی دست گذاشتن را بنویسید.
فهرستی تهیه کنید و در آن عواقب تلاش نکردنتان را بنویسید. شاید مجبور شوید شغلی را ادامه بدهید که از آن متنفرید یا اینکه توازنی میان زندگی کاری و میزان امیدواریتان ایجاد نشود. شاید مجبور شوید با مشکلات شدید مالی دستوپنجه نرم کنید.
شاید از اینکه چرا هیچ وقت تلاش نکردید، پشیمان شوید. همان طور که فریس میپرسد، «چشمانداز شش ماهه، یک ساله یا سه سالهی زندگی شما چیست؟» هر چقدر دورتر باشد به نظر ناملموستر میآید. به جزئیات دقت کنید و همه جوانب را بسنجید: احساسی، مالی، جسمی، همه چیز.
مخلص کلام، همان طور که وقتتان را هدر دادید و روی آن اسم ترس گذاشتید. پس برای توضیح اینکه اگر بر ترستان غلبه نکنید، چه بر سر زندگیتان خواهد آمد هم وقت بگذارید.
ناگفته نماند، برخی از ترسهای شما واقعی هستند و این اتفاق خوبیست. «اما شما نباید پروندهی آنها را ببندید» همان طور که فریس میگوید:«قبل از اینکه آنها را کالبدشکافی کنید.»
امتحان کنید.
ترستان را به زبان بیاورید. سپس در مورد بدترین اتفاقاتی که ممکن است بیافتند به صورت نقادانه فکر کنید. خیلی زود خواهید فهمید که خیلی از ترسهای ما و احتمالا بیشتر نگرانیهایمان، بیپایه و اساس هستند. وقتی احتمال خطر وجود دارد، فرار آسانترین راه است و ناشناخته بودن یک اتفاق، دلهرهآورش میکند.
فرض کنید شغل تمام وقتی را رها کردید و یک مغازه خرتوپرتفروشی باز کردهاید. بدترین اتفاق ممکن چیست؟
کسبوکارتان شکست بخورد، پساندازتان به باد برود و خانوادهتان آواره کوچه و خیابان شوند. چنین چیزی ممکن است؟ مطمئنا. اما نه کاملا شبیه این. اگر مغازهتان در حال دست و پا زدن باشد، به حالت جبران کردن خواهید رفت. بیشتر کار خواهید کرد و مدل کسبوکارتان را با شرایط موجود تطبیق خواهید داد. اگر دیدید به درد نمیخورد، بیخیالش میشوید و به سراغ کار دیگری خواهید رفت.
تحمل شکست آسان نیست اما چیزیست که شما و خانوادهتان از پسش برخواهید آمد.
اجازه ندهید ترس از ناشناخته بودن یک چیز، کنترلتان را به دست بگیرد. بدترین اتفاقات ممکن را تعیین کنید. سپس برای مقابله با آنها برنامه بچینید. وقتی با ترستان روبرو شوید میتوانید آن را کنترل کنید.
فراموش نکنید: موفقیت به ضریب هوشی خیلی بالا یا توانایی خاصی که شما شاید نداشته باشید، نیاز ندارد. انسانهای موفق، تنها بعد از موفق شدن، خاص میشوند. قبل از آن یکی بودهاند شبیه بقیه. فقط وقت بیشتری گذاشتهاند و سختتر تلاش کردهاند.
تیم فریس از همان ابتدا تیم فریس نبوده. آن اوایل فقط آدمی بوده که با ترسش روبرو شده. او هنوز هم در صدد مقابله با ترسهایش است.بنابراین، شما میتوانید. و در این جریان، کسی شوید که میخواهید باشید.
منبع: Inc
ترجمه: techrasa.com
خیلی مطلب خوبی بود. ممنون از به اشتراک گزاری.